Disappointed

 

 

 


 


 

© دوست داشتن برتر از عشق است...



 


به نام خدا


دوست داشتن برتر از عشق است...!
عشق يك جوشش كور است و پيوندي از سر نابينايي...
اما دوست داشتن پيوندي است خودآگاه و از روي بصيرت روشن و زلال...
عشق بيشتر از غريزه آب مي خورد و هرچه از غريزه سر مي زند بي ارزش است و دوست داشتن از روح طلوع مي كند و تا هر جا كه يك روح ارتفاع دارد، دوست داشتن نبز همگام با آن اوج مي گيرد...
عشق در قالب دلها، در شكلها و رنگهاي تقريبا مشابهي، متجلي مي شود و داراي صفات و حالات و مظاهر مشتركي است، اما دوست داشتن در هر روحي جلوه اي خاص خويش را دارد و از روح رنگ مي گيرد و چون روحها بر خلاف غريزه ها ، هر كدام رنگي و ارتفاعي و بعدي و طعم و عطري دارند ويژه خويش،‌ مي توان گفت كه به شماره هر روحي، دوست داشتني است...!! 
عشق با شناسنامه بي ارتباط نيست و گذر فصلها و عبور سالها بر آن اثر مي گذارد، اما دوست داشتن در وراي سن و زمان و مزاج زندگي مي كند و بر آشيانه بلندش، روز روزگار را دستي نيست...؛
دوست داشتن چنان در روح غرق است و گيج و جذب زيباييهاي روح كه زيباييهاي محسوس را به گونه اي ديگر مي بيند. عشق طوفاني و متلاطم و بوقلمون صفت است. اما دوست داشتن آرام و استوار و پر وقار است و سرشار از نجابت.
با دوري و نزديكي در نوسان است...؛
اگر دوري به طول انجامد ضعيف مي شود... .
‌اگر تمام دوام يابد به ابتذال مي كشد و تنها با بيم و اميد و تزلزل و اضطراب و
« ديدار و پرهيز » زنده و نيرومند مي ماند... .
اما دوست داشتن با اين حالات نا آشناست...؛
دنيايش دنياي ديگري است...؛  عشق جوششي يكجانبه است، و از اين رو هميشه اشتباه مي كند و در انتخاب سختي مي لغزد و يا همواره يكجانبه است و مي ماند...؛
و گاه، ميان دو بيگانه ناهمانند،‌ عشقي جرقه مي زند و چون در تاريكي است و يكديگر را نمي بينند...،
پس از انفجار اين صاعقه است كه در پرتو روشنايي آن، چهره يكديگر را مي توانند ببينند و در اينجاست كه گاه،‌ پس از جرقه زدن عشق، عاشق و معشوق كه در چهره هم مي نگرند، احساس مي كنند كه همديگر را نمي شناسند و بيگانگي  و نا آشنايي پي از عشق ـ كه درد كوچكي نيست ـ فراوان است...؛
اما دوستي در روشنايي ريشه مي بندد و در زير نور سبز مي شود و رشد ميكند و از اين رو است كه همواره پس از آشنايي پديد مي آيد.
در حقيقت، در آغاز دو روح خطوط آشنايي را در سيما و نگاه يكديگر مي خوانند، و پس از« آشنا شدن » است كه خودماني مي شوند، ( دو روح ، نه دو نفر،‌ كه ممكن است دو نفر با هم در عين رودربايستي ها ، احساس خودماني بودن بكنند و اين حالت بقدري ظريف و فرار است كه بسادگي از زير دست احساس و فهم مي گريزد ) و سپس طعم خويشاوندي و بوي و گرماي خويشاوندي از سخن و رفتار و آهنگ كلام يكديگري احساس مي شود و از اين منزل است كه ناگهان،‌ خود به خود، دو همسفر بچشم مي بينند كه به پهن دشت بي كران مهرباني رسيده اند و آسمان صاف و بي لك دوست داشتن بر بالاي سرشان خيمه زده است و افقهاي روشن و پاك و صميمي « ايمان » در برابرشان باز است و نسيمي نرم و لطيف ( همچون يك معبد متروك كه در محراب پنهاني آن،‌خيال راهبي بزرگ نقش بر زمين شده و زمزمه درد آلود نيايش، مناره تنها و غريب آن را به لرزه مي آورد ‌) هر لحظه پيام الهام هاي تازه آسمانهاي ديگر را به همراه دارد...؛
عشق جنون است، جنون چيزي جز خرابي و پريشاني « فهميدن » و « انديشيدن » نيست...؛
اما دوست داشتن، در اوج معراجش، از سر حد عقل فراتر مي رود و فهميدن و انديشيدن را نيز از زمين بلند مي كند و به قله اشراق مي برد...؛
عشق زيباييهاي دلخواه را در دوست مي آ‏فريند و دوست داشتن زيباييهاي دلخواه را در دوست مي بيند و مي يابد...؛
عشق يك فريب بزرگ و قوي است و دوست داشتن يك صداقت راستين صميمي، بي انتها و مطلق...؛
عشق در دريا غرق شدن است و دوست داشتن در دريا شنا كردن...؛
عشق بينايي را مي گيرد و دوست داشتن مي دهد...؛ 


دكتر علي شريعتي

 «‌ دکتر علي شريعتي پيش از انقلاب يکي از مهمترين رهبران ايدوئولوژيک طبقه روشنفکران مذهبي محسوب ميشد که با مرگ مشکوکش در 29 خرداد 1356 به اسطوره اين جمعيت تبديل شد. شخصيت خستگي ناپذير و مبارز شريعت همراه با چاشني ذوق ادبي او، سخنراني ها و اشعارش را شور خاصي مي بخشيد که مخصوصا در حال و هواي اوايل انقلاب مورد توجه انقلابيون بود. »
 

 

 


Contact Us: RabiSoftCo@gmail.com

 
http://disappointed.mihanblog.com http://in3ta.blogfa.com http://talabeshgh.mihanblog.com Your Logo Here
 
Your Logo Here
 
 
Your Logo Here
 
 
Your Logo Here
 
 
Your Logo Here
 



Copyright
© 2006 Disappointed.mihanblog.com - All rights reserved